اهمال‌کاری همیشه بد نیست و گاهی خوب و سودمند نیز هست.

گرچه به ما یاد داده‌اند که اهمال‌کاری و یا معادل دیگر آن‌ کم کاری، کاری بسی زشت و ناپسند است.

در دنیایی که ما در آن‌ بزرگ شده‌ایم؛ همیشه موفقیت آدم‌ها را به خر‌کاری وصل کرده‌اند. 

آیا‌‌ این خر‌کاری و نداشتن هیچ‌گونه اهمال‌کاری در میان افراد موفق حقیقت دارد یا یک افسانه است؟ 

پاسخ به این پرسش گرچه کمی دشوار به نظر می‌رسد؛ ولی می‌توان بدون حدس و گمان و بر طبق تحقیقات و پژوهش در زندگی علما و بزرگان به حقیقت ماجرا دست یافت. 

خوشبختانه اخیرا کتاب‌ها و مقالات زیادی در مورد پرسش مطرح شده در ابتدای این مقاله، پیدا شده که خلاف باور مرسوم و رایج را اثبات می‌کنند. ذکر همه این موارد در حوصله این مقاله نمی‌گنجد؛ اما بهتر است چند مثال را چاشنی مطلب کنیم.

نمونه‌ها و مثال‌های اهمال‌کار‌های فوق موفق!

در کتاب دانش تمرکز قدرمند، نقل می‌شود که نویسنده‌ای خارجی بوده که هر روز تا ساعت ۳ عصر، اهمال کاری می‌کرده اما از ساعت ۳ به بعد دیگر آغاز می کرده به نوشتن آن‌ هم فقط سه ساعت… این خانم ۸۰ کتاب در طول عمر خود نوشته است. نه سحرخیز بوده و نه خودش را با نوشتن بلا به نسبت جر و واجر داده است.

در میان دانشمندان و علما نیز باور عامه این است که مثلاً انیشتین و نیوتن از بوق سحر تا کله شب در حال خواندن و خر‌خوانی بوده‌اند. در حالی که مثلاً نیوتن در حال دود‌کردن یواشکی چپقش زیر درخت سیب در باغ تفریحی پارک محله‌شان – که ساعت‌ها آنجا، به تفرج و چرت زدن و چه می‌دانم خدا می‌داند انواع فسق و فجور، می‌گذراند-  به کشف جاذبه کره زمین و شهره عالم و آدم شدن نائل‌ گردید و نه در زیر قفسه کتاب‌خانه و پشت میز با دست سیاه شده از مرکب خودنویس!

در میان نمونه‌های وطنی، کافی است به نقل قول هوشنگ ابتهاج از سبک زندگی و لایف استایل داغان مرحوم شهریار اشاره کنیم. ذکر همه آن مطلب زندگی عجیب این شاعر اسطوره‌ای پارسی، نیاز نیست نقل شود؛ فقط اینکه بدانید ایشان هر روز ساعت ۴ عصر از خواب بیدار می‌شده است و از ساعت ۸، تازه سرایش را آغاز می‌نموده؛ شاید کافی به نظر برسد.

دیگر چه مثالی بزنم؟؟؟

اگر حرف‌هایم درباره اهمال‌کاری افراد موفق را باور ندارید؛ به شما پیشنهاد می‌کنم بروید و یک مورد دم دست پیدا کنید. باشگاه بدنسازی محله‌تان بهترین جاست.  از میان ورزشکاران. بروید و از چند قهرمان بدنسازی در سطوح حرفه‌ای سوال کنید. 

البته مواظب باشید احساس نکنند که دارید؛ آنها را دست می‌اندازید و واقعا قصد دارید مثلا این ورزش را زیر نظر خودشان اگر مدرک مربی‌گری دارند؛ تا سطوح بالا ادامه دهید و آماده کارت به کارت اولین شهریه مربی خصوصی هستید.( که طرف مطمئن شود؛ شما از این آدم‌های دوزاری نیستید) فقط بگویید قبل از کارت به کارت مبلغ شهریه خصوصی سوالی دارم. چند ساعت در طی روز باید تمرین کنم تا تبدیل به کوهی از عضله مثل شما شوم؟

باور عامه مردم این است که آرنولد‌های باشگاه از صبح تا شب توی باشگاه زور می‌زنند و البته بعضی هم متاسفانه برای پز‌دادن، بر این باور عامیانه مهر تایید می‌زنند؛ اما اگر از یک مربی کارکشته و چیره‌دست بپرسید؛ به شما خواهد گفت که بیش از یک ساعت تمرین در یک نوبت تمرینی روزانه، برای یک بدنساز حرفه‌ای نه تنها مفید نیست که به عضله‌سوزی او خواهد انجامید. و این یک باور اشتباه در میان ورزشکاران آماتور است. 

خوب پس از این همه مثال از علما و فضلا و ورزشکاران…

می‌توانیم نتیجه بگیریم که اهمال‌کاری، کار خوبی است؟

جواب کلی من باز هم خیر است؛ اما بهتر است دقیق‌تر بگویم: اگر به اهمال‌کاری خویش، آگاه هستید و متر و میزان آن دقیقا دستتان است و باز هم اهمال‌کارید و برای رفع آن در تلاش هستید؛ اینجا می‌توانم بگویم اهمال‌کاری دارد به نفع شما کار می‌کند و عملی بسیار خوب و خداپسندانه است!

می‌پرسید چگونه اهمال‌کاری این عمل زشت و شنیع، به عملی خوب تبدیل می‌شود.

راز خوب شدن اهمال‌کاری چیست؟

پاسخ آن در مکانیسم‌های پنهان مغز انسان نهفته است.

مغز ما برای شروع یک کار و آموختن هر مهارت جدید ذهنی یا جسمی به میزان فراوان و بیش‌از حدی، انرژی مصرف می‌نماید.

علت رها کردن اغلب کارهای سخت، مانند ورزش و هنرها و درس‌خواندن‌ها نیز همین بالا رفتن میزان انرژی مغز است. رادیاتور مغز داغ می‌کند و چراغ استپ ماشین مغز ما روشن می‌شود و اگر خیلی فشار بیاورید به خودتان یاتاقان می‌زنید. (یک باور عامه قدیمی هم هست که فلانی از کتاب خواندن زیاد دیوانه شد و قص علی هذا)

این رها‌کردن‌ها مکانیسم طبیعی مغز است. چرا که مغز ما برای یادگیری دروس فوق تخصصی فلان رشته یا یادگیری شنای پروانه در حد مایکل فلپس طراحی نشده است. جالبتر اینکه بدانید در مثال اخیر، حتی خود مایکل فلپس هم مغز سالمی نداشته و از بیماری بیش فعالی نیز رنج می‌برده است.

پس مغز ما چه کاره است؟

مغز ما، این عضو یک و نیم کیلوگرمی در بدن، به باور دانشمندان جدید علوم نوروساینس و مطالعات عصب‌شناسی، نه برای کار با اعداد و ریاضی و شطرنج و محاسبات و غیرو که تنها و فقط برای اطمینان‌یابی سیستم حیات بدن، از ذخیره کافی انرژی برای حفظ بقا، رشد و پرورش یافته است.

 پس تا اینجای مقاله متوجه می‌شویم؛ اهمال‌کاری در ابتدای هر مهارت نو وتازه، نه تنها بد نیست بلکه  نوعی مکانیسم ذخیره انرژی مغز است؛ تا شرایط خوب فرا برسد.

مهمترین درمان اهمال‌کاری چیست؟

به نظر من، درمان همیشگی این درد، همان نوشداروی نظم شخصی و متعهد ماندن به اثر مرکب و خرده عادت‌هاست. شرایط خوب و آن خر‌کاری در باور عامه هم زمانش طبق قانون اثر مرکب، حداقل پس از دو‌سال و نیم، نظم و تداوم و تعهد به انجام روزانه آن مهارت، فراخواهد رسید. اما در عین حال نیازی به آن نخواهد بود.

پس الا ای اهمال‌کاران آگاه و مبتدی، اصلا جای نگرانی نیست و  پس از خواندن این مقاله، دیگر هیچوقت برای اهمال‌کاری خود غصه نخورید.

 

ما برای موفقیت، بیشتر از خر‌کاری به خرنظمی، خرتداومی و خرتعهدی و در یک کلام نظم شخصی نیاز داریم و در آغاز راه( سه سال اول) اهمال‌کاری، اگر مدیریت شده باشد؛ نه تنها بد نیست؛ بلکه خوب و مفید نیز هست.