امواج مغزی و نقشه مغزی ایده جدیدی است که به کمک کامپیوتر و دستگاه‌های سنجشی به متخصصین روانشناس و مغز و اعصاب این امکان را داده تا با وصل کردن چند الکترود به پوست سر، به راحتی در عرض چند دقیقه نحوه کارکرد مغز شما را روی صفحه کامپیوتر خود ببینند. این روش به کمک علم پزشکی و روانپزشکان آمده تا هر گونه اضطراب و نگرانی، حواس‌پرتی یا افسردگی را ساده‌تر پیدا کنند چراکه  بعضی از بیماران به پنهانکاری روی می‌آورند و کار طبیب را برای تشخیص و درمان سخت می کنند.

البته در این مقاله قصد ندارم درباره هیچ بیماری صحبت کنم و این مقدمه برای آشنایی بیشتر شما با دستگاه نوروفیدبک یا تهیه نقشه مغزی بر اساس امواج بود. این دستگاه روز به روز در حال پیشرفت و گسترش و کمک به انسان هاست. در این مقاله می‌خواهم ابتدا شما را اندکی با امواج اصلی مغز و کارکرد آنها آشنا کنم و سپس آن را به موضوع خلاقیت و چهار مرحله اصلی آن مرتبط سازم و در پایان کشف کنیم  برای خلاق بودن و  خلاقیت در کارمان، به چه حالت‌هایی از امواج مغزی نیاز داریم.

مرحله اول خلاقیت: جستجو، یادگیری و مطالعه موثر، مرتبط با تولید امواج گامای مغزی

مرحله اول خلاقیت در هر موضوعی جستجو، تحقیق و پژوهش است. خواه کار هنری باشد و خواه کار علمی یا حتی یک چیدمان ساده در دکوراسیون منزل!

ما برای اینکه خلاقیت کنیم ابتدا باید ببینیم هم‌اکنون در آن موضوع و کار و رشته چند چندیم و اصطلاحا کجای کاریم؟

ما باید مشخص کنیم اگر می‌خواهیم مثلا یک عکس خلاقانه از یک پرنده در حال پرواز بگیریم دیگران و قبل از ما چگونه از یک پرنده عکاسی کرده‌اند؟ ایده خلاقانه هیچگاه ابتدا به ساکن، از توی هوا روی سر ما نمی‌افتد. 

آقای نیوتن که جاذبه را از افتادن سیب بر سر خود کشف کرد. قبل از کشف جاذبه تمام جوانی و زندگی خود را وقف علوم فیزیک کرده بوده است. زیر درخت قلیان نمی کشیده!! بلکه احتمالا قبل از رفتن زیر درخت در حال مطالعه کتابی درباره علم فیزیک بوده و گرم فکر کردن بوده است. اگر خلاقیت را به افتادن سیب بدانیم که خیلی‌ها سنگ و آجر هم بر سرشان افتاده، پس چرا آنها این ایده درباره وجود نیرویی در داخل هسته زمین به ذهنشان خطور نکرده است؟  

پس باید به یاد داشته باشیم، قبل از رسیدن به خلاقیت نیاز به یادگیری موثر و فراوان داریم و یادگیری نیز از طریق مطالعه در زمینه موضوع ما یا زمینه‌های نزدیک به آن حاصل می‌شود.

از نظر علمی ثابت شده است که در مرحله یادگیری موثر، فرکانس امواج مغزی ما روی امواج گاما قرار می‌گیرد. امواج گاما کوتاه‌ترین طول موج امواج مغزی هستند که در مرحله تمرکز بالا همراه با آرامش و دقت بالا بدست تولید می‌شوند. مثال دم دستی امواج گاما در کارهای روزانه ما، مثال رانندگی در ترافیک شلوغ و پارک کردن در جاهای تنگ و باریک است.

مرحله دوم خلاقیت: کنار هم گذاشتن دانسته‌ها  مرتبط با امواج مغزی بتا:

در مرحله دوم، پس از یادگیری و دانش کار مورد نظر، ما تلاش می‌کنیم تا یافته‌ها و دانسته‌های خود را مرور کنیم. در حین این مرور مطالب گذشته، روش‌های زیادی برای نزدیک شده به خلاقیت وجود دارد. 

مثلا دو ایده که از دو نفر دیگر آموخته‌ایم را در کنار هم قرار می‌دهیم و با هم به روش‌های گوناگون ترکیب می‌کنیم.

یا مثلا یک ایده آموخته شده قدیمی را به صورت وارونه و معکوس اجرا یا بیان می‌کنیم که حاصل یک ایده جدید است و چندین چند روش دیگر که در مقاله جداگانه‌ای با نام روش SCAMPER برای خلاقیت به تشریح این مرحله با جزئیات بیشتر خواهم پرداخت.

مغز ما در این مرحله بیشتر به سمت امواج بتا تمایل دارد. امواجی که حاصل آگاهی، هوشیاری و استرس است. بله این مرحله خلاقیت کمی استرس زاست! چرا که می‌بایست ایده‌های قدیمی و رایج را در ذهن خود تکه‌تکه، وارونه و دستکاری می‌کنیم و به عبارتی با تمام روش‌های مرسوم باید مخالف و به نوعی کودکانه با آنها بازی کنیم تا به ایده‌های نوآورانه،عجیب و غریب و نو برسیم.

مثلا تصور کنید، روزی را که برادران رایت، ایده‌ی بال‌دار کردن اتومبیل و ترکیب شکل پرنده و قرار دادن دو عدد بال فلزی بر روی دیزل موتور یک اتومبیل را در ذهنشان تصور کردند. اگر در همان روزهای اول، کسی غیر از آنها، چنین ایده آزمایش نشده‌ای را می‌دید حتی ممکن بود به ریش آنها بخندد و آنها را دیوانه و مجنون خطاب کند و به تیمارستان تلفن کند تا بیایند و این دو برادر خل و چل را جمع کنند!

بله خلاقیت در این مرحله حتی بر روی کاغذ، اغلب  بسیار هراسناک و عجیب و غریب است چراکه هیچوقت تکرار نشده و برای اولین بار نزد عموم، غیرقابل باور و پذیرش است.

امواج بتا، امواجی است که مثلا بعد از نوشیدن یک قهوه داغ، در مغز ما تولید می‌شود و حالتی از هوشیاری کامل همراه با اندکی استرس است.

 

مرحله  سوم خلاقیت: رها کردن و رسیدن ایده خلاقانه، مرتبط با امواج مغزی تتا و آلفا

مرحله رها کردن یکی از مهمترین و جذاب‌ترین مراحل خلق ایده خلاقانه است. این مرحله همان مرحله‌ای است که به غلط مصطلح می‌گویند دانشمندان و هنرمندان در لحظه‌ای از سوی آسمان یا فرشتگان به آنها ایده‌های خلاقانه الهام می‌شود.

الهام برای غیر از پیامبران و اولیا، هرگز امری آسمانی نیست. امری است کاملا زمینی و به وسیله مباحث نوروساینس و علوم عصب‌شناختی جدید اثبات و تجربه شده است. 

مغز ما در زمانی که از حالت تمرکز و فشار کار، یعنی امواج گاما  و بتا  و آلفا خارج می‌شود وارد امواج بتا می‌شود. 

حالت تولید امواج تتا و آلفا همان حالتی است که معمولا ما در مرحله قبل از خواب هستیم و یا اینکه تازه بیدار شده‌ایم و خواب‌آلود هستیم و توی رختخواب دراز کشیده‌ایم. وضعیت مغزی بینابین هوشیاری کامل و عدم هوشیاری کامل است. یا تصور کنید، موقعی که در وان حمام آب گرم، دراز کشیده و تنها هستیم و محرک‌های زیادی از محیط به ما نمی‌رسد.

امواج آلفا نیز امواجی است که در حالت مدیتیشن و ذهن آگاهی به آن وضعیت ذهنی،دست پیدا می‌کنیم که در آن به امواج تتا هم نزدیک می‌شویم.

اکثر هنرمندان و دانشمندان اعتراف می‌کنند که وقتی داشتم چرت می‌زدم ایده آن اختراق به ذهنم رسید یا ارشمیدس که در حال استحمام ایده خلاقانه مهمی به ذهنش خطور کرد و عریان در کوچه‌ها دوید و فریاد زد یافتم! یافتم! بله، این داستان‌های کهن، اکنون به یاری تحقیقات علوم نوروساینس، توجیه و مکانیسم دقیق علمی دارند.

ما زمانی را که مثلا پیاده‌روی می‌کنیم یا چرت میزنیم یا دوش می‌گیریم و ذهن در حالت آرامی قرار می‌گیرد، می‌بایست قدر بدانیم.  این دقایق و ساعات فراغت و تفریح به هیچ‌وجه بی‌ارزش نیستند. ما برای رسیدن به ایده‌های خلاقانه در کار و زندگی، بایستی نقش حیاتی و ضروری دقایق بطالت را همیشه در نظر‌داشته باشیم و ایده‌هایی را که ظاهرا از آسمان به ما الهام می‌شوند، را بیشتر گرامی بداریم.

 در پایان خوشحال می‌شوم در بخش نظرات، از تجربیات شخصی مرتبط و مشابه خودتان، در زمینه‌ی مراحل خلاقیت و امواج مغزی بنویسید.