توصیه احمقانه‌ای به نظر می‌رسد! چه کسی دوست ندارد شاد باشد؟ اما من در این فصل می‌خواهم درباره تفاوت شادی و خوشگذرانی برای شما بگویم. سوال می‌کنید مگر فرقی هم دارند؟ جواب من این‌است: بله و تفاوت آنها زمین تا آسمان است.
وقتی ساعت های زیادی می‌خوابید شاد می‌شوید؟
وقتی ساعت‌های متمادی پای تلوزیون یا اینستاگرام می‌گذرانید شاد می‌شوید؟
وقتی ساعت‌های زیادی مواد مخدر مصرف ‌می‌کنید شاد می‌شوید؟
همه این‌ها نوعی استراحت هستند که در باور عامه باعث شادی می‌شوند خوردن و خوابیدن لذت بخش است در این شکی نداریم اما در کلمه شادی با شما بحث دارم.
این سه‌کار که در بالا به آنها اشاره کردم مثال‌های عمده خوش‌گذرانی هستند و نه شادی!
حالا می‌رسیم به کسانی که افعال بالا را به مقدار زیاد انجام نمی‌دهند اما همیشه خدا شاد هستند. حتی اگر ده سال است دارد درس می‌خواند و پول آنچنانی هم پس‌انداز نکرده اما هر روز با شوق و ذوق بیدار می‌شود و مطالعه می‌کند. سرگذشت اکثر نوابغ روزگار ما همین بوده است. اما در باور عامه مردم می‌گویند فلان کارآفرین بخاطر اینکه میلیاردر است شاد است و به قبل از آن هیچ دقتی ندارند.

جف بزوس که سال‌ها رکورددار ثروتمند‌ترین مرد روی زمین است را حتما می‌شناسید، اگر تاریخچه زندگی او را مطالعه کنید زمانی که همبرگر‌سرخ کن مک‌دونالد بود، صبح‌ها افسرده و مضطرب از خواب بیدار نمی‌شد و به دستمزد اندک خود و زمین و زمان فحش نمی‌داد،  او شب‌ها پس از اتمام کارش، همانطوری احساس پیروزی می‌کرد و قهقهه می‌زد که زمان اولین سفر میلیاردی فضایی خود قهقه می‌زد. مدارک و اسنادش اگر گوگل کنید موجود است!

در حقیقت شادی رازی است که پول تولید می‌کند و ما چون اغلب،شادی قبل از پول را نمی‌شناسیم و برایمان غریبه و ناشناخته است، شادی و پیامک واریز حساب بانکی را در ذهن عاجز خودمان به هم وصل ‌می‌کنیم.
حالا تفاوت شادی و خوش‌گذرانی چیست؟
شادی را در این تعریف من با توانایی کنترل ذهن و توجه بازتعریف می‌کنم و خوش‌گذرانی را با انجام کارهایی که توجه را از ما می‌گیرند، تشریح می‌کنم.
وقتی می‌خوابیم نیاز به توجه داریم ؟ خیر
وقتی پای اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی و یا تلویزیون و فیلم هستیم نیازی به توجه و کنترل ذهن داریم؟ باز هم خیر
وقتی مواد مخدر مصرف می‌کنیم نیازی به توجه و کنترل ذهن داریم؟ خیر
به دیگر سخن، خوشگذرانی فرار از ضعف توجه ما نسبت به ذهن خودمان و افعال‌مان است.
حالا کسی که کارآفرینی می‌کند یا در سطوح بسیار بالا درس‌ می‌خواند و شاهکاری هنری و علمی و شغلی ایجاد می کند چقدر می خوابد؟ چقدر تلوزیون می‌بیند؟ یا چقدر سرش داخل گوشی است و چقدر مواد مخدر شادی‌زا یا غذاهای چرب و چیل و لذیذ مصرف می‌کند؟
در واقع بسیار اندک این کار‌ها را نسبت به افراد عادی انجام می‌دهد اما شادی و نشاطی بسیار بالاتر‌ از دیگران دارد. چه در زمان شکوفایی مالی و میلیاردر شدن و چه قبل از آن.
وقتی توجه انسان قوی شود دیگر فشار زمان را هم احساس نمی‌کند. اما این عدم احساس نه به معنای فراموشی بلکه به معنای حذف شدن‌ فاصله زمان کار و فراغت است.

اکثر ما زمان کار و فراغت جدایی داریم اما برای کسی که با توجه بالا به شادی دست پیدا کرده است مرزی وجود ندارد و زمان خواب و استراحت او با زمان کار او یکسان است.

او کسی است که در حقیقت همیشه شاد است و حتی نیازی به خوشگذرانی ندارد! خوش گذرانی مخصوص آدم‌های کم توجه است. کار انسان‌های فوق موفق، خوشگذرانی آنها محسوب می‌شود که معمولا به ثروت یا شهرت و یا هردو باهم می‌رسد.
بر اساس فرضیه جریان، توجه باعث شادی ما می‌شود و عدم توجه باعث رخوت و پریشانی و پناه بردن به خوردن و خواب و شبکه‌های اجتماعی و مواد مخدر می‌شود. پس باید با تقویت توجه خود و توانایی‌های کنترل ذهنی شادی خود را بیشتر کنیم و نه با فرار از توجه و تمرکز.
و به قول نیچه: بلوغ هر کس یعنی کشف دوباره جدیتی که در کودکی هنگام بازی داشته است.